- صاحب غار
- یار غار، لقب ابوبکر که همراه حضرت رسول به غار رفت
معنی صاحب غار - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
کارفرما، مباشر
خداوند خانه کد خدا
کارفرما
کارفرما، مباشر
کاردان
روشن بین، کیشدان آن در امر یا اموری دارای نظر صایب است، دیندار متدین، عارف
ارجمند
بد خواه آشوبگر
زماندار دارند ه زمان مهدی بن حسن علیه السلام
پرده دار
دارای رای و تدبیر صائب
نیکو کار دهشمند آن که کار خیر کند نیکوکار
پادشاه سلطان
خبرگذار
خوش طبع، شاعر
گاهدار پایه دار خداوند مقام صاحب منصب، ارجمند
دارای رای و تدبیر درست
مطلع، آگاه، برای مثال ای بی خبر بکوش که صاحب خبر شوی / تا راهرو نباشی کی راهبر شوی (حافظ - ۹۷۲) ، از پی صاحب خبران است کار / بی خبران را چه غم روزگار (نظامی۱ - ۷۵) ، خبرگزار، خبرنگار
کسی که دارای نظر و رای صائب است، آگاه، بینا، باریک بین، عارف، بلندنظر، بلندهمت، کسی که جمال و زیبایی را دوست دارد و با نظری پاک از مشاهدۀ آن لذت می برد، برای مثال هرکسی را نتوان گفت که صاحب نظر است / عشق بازی دگر و نفس پرستی دگر است (سعدی۲ - ۳۴۱)
دارای غرض، مغرض، کسی که قصد و غرضی دارد، برای مثال ز صاحب غرض تا سخن نشنوی / که گر کاربندی پشیمان شوی (سعدی۱ - ۵۰)
دارای مقام و منصب، صاحب قدر و منزلت، ارجمند
آن که در امر یا اموری دارای نظر صایب است، دیندار، متدین، عارف
پادشاه، برای مثال پرستش نمودش به آیین شاه / که صاحب کمر بود و صاحب کلاه (نظامی۵ - ۹۲۲)
هنرمند، هنرور، برای مثال اگر هست مرد از هنر بهره ور / هنر خود بگوید نه صاحب هنر (سعدی۱ - ۱۵۶)
مالدار، توانگر
کار فرما، سرپرست کار گزار پاکار (مباشر واژه نامه مازندرانی)
بد کار
راز بان راز نگهدار سر نگهدار محرم اسرار
محرم اسرار، رازدار، رازنگهدار